راز پنجم موفقیت،گذشته تان را رها کنید
با پنجمین راز موفقیت درون از ۱۰راز موفقیت وین دایر در خدمت شما عزیزان هستیم. گذشتهتان را رها کنید تا بتوانید به موفقیت برسید. البته پیشنهاد ما بر این است که مقاله های اول تا چهارم این دوره را حتما بخوانید.روزی فلورنس فار به من گفت:” اگر صادق بودیم و به خود می گفتیم لحلظه ای که در آن هستیم، به خوبی تمام لحظات دیگر است، می توانستیم بلافاصله بمیریم و به خالق هستی بپیوندیم.”
“ویلیام باتلر”
گذشته ام را به خاک سپرده و با آن وداع کرده ام از شما متشکرم زیرا دیگر هرگز به آن نخواهم اندیشید
“اوگدن نش”
گذشته تان را رها کنید
گذشته را رهاکنید تا بتوانید فرایند موفقیت را شروع کنید.هنگامی که قایقی به سرعت دل آب را میشکافد و به جلو حرکت می کند،کف سفیدی از خود بر جا می گذارد که آن را رد قایق می گویند.این رد، تنها کف سفیدی است که پشت سر قایق پدید می آید و نه هیچ چیز دیگر.حالا اگر بپرسید که چه چیزی باعث حرکت این قایق و به جلو رفتن آن می شود؟ می گویم که علت حرکت آن قایق، نیرویی است که هر لحظه تولید و در همان لحظه سبب جلو رفتن قایق می شود. حالا گمان می کنید که آیا ممکن است که آن ردی که از قایق بر جا می ماند، باعث حرکت قایق شود؟
که حدس می زنم پاسخ آن برای شما تیز روشن باشد. این غیر ممکن است که رد سفید بتواند تاثیری در حرکت قایق داشته باشد. پیشنهاد می کنم که این نکته را همواره در زندگی تان داشته باشید. گذشته ی شما، چیزی مانند همان اثر ی است که پشت سر آن قایق باقی می ماند، نه بیشتر. این رد، یا گذشته ی شما، اصلاٌ مسئول رفتار های کنونی تان نیست و کوچکترین ارتباطی با آنچه می توانید یا نمی توانید انجام دهید، ندارد. گذشته، تنها اثری است که از بر جای گذاشته اید. مگر نه؟
قربانی گذشته خود شدن
برای بالا یردن سطح آگاهی مردم، بیش از بیست و پنج سال است که تلاش می کنم. آنطور که دریافته ام، بیشتر مردم با گذشته شان زندگی می کنند، همواره آثار آن دوره را در زندگی کنونی شان دارند با توجه به آنچه در آن دروان بر آنها گذشته، اشتباهات و کمبود های شان را توجیه می کنند و این کاستی ها و اشتباهات را کارت شناسایی خود می دانند. به هر کس که می رسند، دم از بدبختی شان می زنند و خود را یک بیچاره تمام عیار می نامند. همیشه می گویند:“بچه که بودم، هیچکس را نداشتم”،” من یک معتاد هستم”،پدر و مادر از هم جدا شدند و هرگز نتوانستم این مساله را هضم کنم.
اما گذشته، گذشته است.گذشته ی شما، مانند گذشته ی هر کس دیگری به پایان رسیده. این که به گذشته وصل باشیم، تنها سبب می شود که از امروزمان هم باز بمانیم و اجازه ندهیم که اوضاع مان بهتر شود. آنقدر به آنها فکر و تکیه می کنیم که امروزمان را به دست فراموشی می سپاریم و روز به روز و لحظه به لحظه از قافله ی پیشروان عقب می مانیم.چنین حالتی درست مانند این است که دلیل حرکت قایق را رد پشت آن بدانیم.
بسیاری از مردم، دلیل بد بختی امروزشان را روز های خوشی می دانند که در گذشته داشته و آن را برای همیشه از دست داه اند. آنهامی گونید:” زمانه عوض شده”، احترام میان آدم ها از بین رفته. دیگر کسی به کسی احترام نمی گذارد”، گذشت آن روز هایی که پول، ارزش داشت”،” مردم دیگر حاظر نیستند به یکدیگر کمک کنند”،” بچه که بودیم، به بزرگ ترها احترام می گذاشتیم، اما امروزه هیچ بچه ای احترام پدر و مادرش را نگه نمی دارد.”که معنایش در گذشته زیستن است، تنها به دلیل که نمی توانیم امروز خوشبخت باشیم وتمام این بدبختی ها را سر گذشته مان می اندازیم.
گذشته را رها کنید
مدادی را تجسم کنید که تنها می توان سوابق شما را در گذشته بنویسد و هیچ استفاده ی دیگری ندارد. این مداد، گذشته ی شماست حالا می خواهید با آن مداد چیکار کنید؟ آیا می خواهید آن مداد را نگه دارید؟ نگه داشتن آن به چه دردتان می خورد؟ یا می خواهید آن را رها کنید؟به یاد آوردن روزهای گذشته چه دردیت را از شما دوا می کند؟گذشته را رها و در زمان حال زندگی کنید.می توانید تمام شب را به آن مدادی بنگرید که نماد زندگی تان در گذشته است. می توانید آنچه را که آن مدادی بنگرید که نماد زندگی تان در گذشته است.
می توانید آنچه را که آن مداد می نویسد، بخوانید و اشک بریزید.شاید بتوان آنچه را که مایل بود، پاک و فراموش کرد یا حتی آن شرایط را برای امروز فراهم نمود، اما در هر صورت این اشک های شما نیست که چیزی را پاک می کند.تصمیم می گیرید که از شر آن مداد، یا از گذشته تان رها شوید اما هر چه از آن مداد دور شوید، باز هم به گذشته تان بر میگردید. زیرا گذشته تان آنجاست.دوست دارید از گذشته تان رها شوید واز زندگی زمان حال تان لذت ببرید.
اما هر وقت که برمی گردید، آن مداد را می بینید که هنوز هم همان جاست.پیشنهاد می کنم که تمام زخم ها و درد های گذشته تان را بنویسید. آنگاه با دقت فراوان، آنها را بررسی کنید. گذشته تان را بپذیرید و به خاطر تمام تجربیات ودرس هایی که از آن گرفته اید، گذشته تان را دوست داشته باشید .این پذیرش، سبب می شود تا گذشته تان را تبدیل به آواز، شعر یا هر چیزی دیگری کنید یا اگر تصمیم گرفتید، برای همبشه آن را به باد فراموشی بسپارید.
پذیرفتن گذشته
در این دنیایی که در نهایت هوشمندی طراحی شده، هیچ چیز اتفاقی نیست. قبول کنید که باید گذشته تان را تمام سختی ها و مشکلاتش پشت سر می گذاشتید تا همانی شوید که امروز هستید. این را هم بدانید که چاره ای ندارید، مگر اینکه گذشته تان را بپذیرید و آن را باور کنید. پیشرفت های تان، به ویژه پیشرفت های معنوی شما، بدون شک با مشکلات، سختی ها و حتی شکست ها و ناکامی های فراوانی روبه رو بود که البته تمام آنها بر اساس نظم و حساب و کتاب هایی بوده اند.
روزهای سختی را که پشت سر گذاشته اید، اتفاقات ناگوار، نداری ها و بی پولی ها، بیماری ها، آروزهایی که در رسیدن به آنها ناکام مانده اید، هیچکدام بی دلیل نیوده اند، اینها همه رخ داده اند و قبول کنید که باید چنین اتفاق هایی می افتادند و نمی توان آنها را نادیده گرفت.این را باور کنید و اگر لازم شد، از آن تجربیات استفاده کنید. اگر آنها را درک کنید و بپذیرید، آنگاه می توانید به آنها افتخار کنید. سپس به آن صورتی آنها را کمار بگذارید که مایلید. خود را رها و در زمان حال و در همین لحظه زندگی کنید.
زمان حال، هدیه ای است برای شما که می توانید آن را آغاز کنید. از لحظه های تان، از زمانی که در حال حاظر در آن سر می کنید، لذت ببرید، از آن استفاده کنید و زندگی خوبی داشته باشید.
زمان حال، تمام دارایی شماست
توانایی زیستن در زمان حال و لذت بردن از لحظه ای که در آن زندگی می کنیم، موهبتی است که بسیاری از مردم، خود را از آن محروم می کنند. هنگامی که سر گرم خوردن پیش غذا هستید به دسر فکر نکنید. وقتی سر گرم خواندن کنابی هستید، ببینید که افکارتان متوجه چه چیز دیگری هست.به مسافرت که می روید، به این فکر نکنید که وقتی به خانه برگشتید، چیکار باید بکنید. تمام حواس تان را به آن بزرگ ترین دارایی تان است، به همین راحتی از دست برود.
اگر به فکرتان اجازه دهید که در گذشته سیر کند، یا به نکته ی دیگری مشغول شود، آنگاه مساله ای پدید می آید. شما تنها می توانید در زمان حال حرکت کنید، آنگاه بیشترین فایده نصیب تان خواهد شد. هر کس گذشته ای دارد، اما گذشته، گذشته و دیگر وجود ندارد. می توان ب اندیشیدن با آن «آن وقت ها» و «شاید» زمان حال را نیز بر باد داد که نتیجه اش، نرسیدن یه موفقیت و آرامش درون است.گمان نمی کنم که هیچ کدام از دیگر مخلوقات خداوند، همچون آدم به گذشته شان فکر و زمان حال شان را هدر دهند.
یک مار ماهی، در لحظه زندگی می کند، بدون این که به گذشته اش و آنچه را که از دست داه، بیندیشد. آن مار ماهی، هرگز به این نکته ی مهم نمی اندیشد که پدر مادرش، پیش از آن که به او توجه کنند، به خواهرها و برادرانش توجه نشان می دادند، یا پدرش او را رها کرده و رفته است. آن موجود، همواره در زمان حال طی می کند،به جای اینکه به اشتباهات و گناه هایی فکر کنیم که در گذشته از ما سر زده، عوض این که نگران فردا و فردا هامان باشیم، بهتر است از سایر مخلوقات خداوند بیاموزیم که چطور از زمان حال استفاده کنیم.
بکوشید تا در زمان حال زندگی کنید و اجازه ندهید ذهن تان گذشته را در برابر دبدگان تان زنده کند و بر شرایط امروز تان تاثیر بگذارد.
خداوند، همواره اینجاست
این نکته را در نظر داشته باشید که خدوند در یک ساعت دیگر، همان کاری را انجام می دهد که اکنون انجام می دهد که اکنون انجام می دهد و این همان کاری است که هزاران سال پیش نیز انجام می داده. پس برای درک پروردگار، باید در این لحظه در آرامش باشید و در این آرامش، با او ارتباط برقرار کنید.
همانطور که پیش از این گفتیم، ارتباط با خدا نیاز به صداقت دارد.ارتباط با خدا، نیاز به نیت پاک دارد. ارتباط با خدا، نیاز به آرامش درون و سکوت دارد. خدا، همواره در همه جاست. کافی است به او بیندیشید وآن را در زمان گذشته، حال و آینده تان بیابید.
کمتر کسی به این اصل توجه یا بر اساس آن زندگی می کند که مهم ترین دلیلش این است که آدم ها حاظر نیستند ذهن خود را برای زیستن در زمان حال آموزش دهند.من همواره می گویم:« در این گام بلند، تنها عده ی کمی که می توانید این را از همین لحظه آغاز کنید و اگر چنین تصمیمی گرفتید باید گذشته تان و تمام بهانه هایی را که اجازه نمی دهند با آرامش زندگی کنید، رها نمایید.
گذشته تان را رها کنید و به آرامش برسید
بکوشید همه ی عنوان هایی را که به خودتان نسبت داده اید، کنار بگذارید. این عنوان ها به شما اجازه ی حرکت نمی دهند. بنابراین ناگزیرید بر اساس همان عنوان زندگی کنید، نه بر اساس روح الهی تان که «خود» واقعی شماست.شما یک آمریکایی، اروپایی یا آفریقایی نیستید. شما یک انسانی از نژاد انسان ها هستید. زن و مرد، جمهوریخواه و دموکرات، همه نزد خداوند عالمیان یکی هستند و در نزد او، ورزشکار، ریاضیدان وادیب یا هر عنوان دیگری که دارید، فاقد اهمیت است. بکوشید تا در زمان حال، تبدیل به انسانی کاملی شوید و تنها در این صورت است که می توانید ب عنوانی متعالی دست یابید. زمان حال را دریابید و در آن اوج بگیرید.
می توان در هر لحظه از زندگی، همه چیز بود.پیشنهاد می کنم راهی بیابید تا گذشته تان را کاملاٌ تغییر دهید. این باور های شما هستند که مسیر زندگی تان را در اختیار گرفته اند، پس آنها را عوض کنید. شما همان کسی نیستید که در گذشته بودید، آن کسی نیستید که دیگران به شما آموخته اند. رفتاری که در گذشته با شما شده، گذشته. شما موجود با ارزشی هستید که با خدای تان در ارتباطید. از این قدرت بی پایان بهره ببرید.
گذشته تان و ناراحتی هایی را که در آن دوره از زندگی تان تحمل کرده اید، دیگر جایی در امروزتان ندارند. بنابراین نگذارید که در ذهن تان نیز حضور داشته باشند ولحظات حال شما را آشفته سازند و آن را بر هم بریزند.زندگی به یک نمایشنامه می ماند. بسیاری از آنهایی که وارد نمایشنامه زندگی شما شده اند، نقشی کوتاه داشته اند و گروهی نقشی بلندمدت تر. برخی از آنها افرادی شرور بوده اند و گروهی افرادی خوب ونیکوکار. اما برای به انجام رسیدن این نمایش، وجود همهی آنها مورد نیاز بوده است، و گرنه قدم به نمایشنامه ی زندگی شما نمی گذشتند. وجود آنها را پذیرا باشید و سراغ نقش هایی جدید یروید.
آیا کتاب معجزه سپاسگزاری را خوانده اید؟ با این مطالب مرتبط می باشد
[button text=”تمامی تمارین کتاب معجزه سپاسگزاری” color=”success” style=”shade” expand=”true” link=”https://khosravinia.ir/category/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%d8%b9%d8%ac%d8%b2%d9%87-%d8%b3%d9%be%d8%a7%d8%b3%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c/”]
این موضوع چقدر برایتان جالب بود؟
با انتخاب ستاره، امتیاز را ثبت کنید
میانگین امتیاز ۱ / ۵. تعداد رای: ۱
اولین نفری باشید که امتیاز میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید