رازهفتم،عصبانیت قابل توجیه نیست!
نوع افکارتان است که زندگی تان را می سازد و شما را حوشبخت می کند. مواظب باشید خود را سرگرم چیزی نکنید که نامعقول یا غیرمنطقی باشد.
عصبانیت، قابل توجیه نیست
شما حتماٌ بارها شبیه این عبارت را از دیگران شنیده ایدکه می گویند:« به خاطر رفتاری که با من شده، حق دارم عصبانی شوم.»،« حق دارم ناراحت شوم»، « حق دارم آزرده شوم»، « حق دارم مضطرب شوم.»یادگیری روش فراموش کردن این نوع طرز تفکر، یکی از ده رازی است که برای رسیدن به یک زندگی سرشار از آرامش و موفقیت، به آن نیاز دارید. هر بار که خشمگین شدید، بدانید که عنان اختیار خود را به دست دیگران می سپارید.
سال ها پیش در جسه ای نشسته بودم که دوازده نفر در آن حضور داشتند. این جلسه برای ترک اعتیاد بود. آن طور که متوجه شدم، هر یک از این دوازه نفر می کوشیدند تا به خاطر اشتباهات خودش و نقطه ضعف هایی که داشت، دیگران را سرزنش کند. آنها از هر بهانه ای استفاده می کردند تا اشتباه های شان را توجیه کنند.
روی دیوار آن اتاق، پوستری دیده می شد که رویش نوشته شده بود عصبانیت، قابل توجیه نیست.صرف نظر از این که هر یک از آن دوازده نفر چه بهانه هایی می آورد و به دیگران چه می گفت و گذشته از از این که هنگام بیان آن بهانه ها و سرزنش دیگران، آنها از چه لحن زشت ناخوشایند استفاده می کردند، همواره به آنها تذکر داده می شد که هیج عصبانیتی توجیه پذیر نیست.
بهتر است پیش از این که تصمیم بگیرید سر کسی داد بزنید و او را ناراحت کنید، به این نکته بیندیشید که این کار چه فایده ای برای شما داد.خشم، این بهانه را در اختیارتان می گذارد تا از همان روش های قدیمی تان استفاده کنید و این سبب می شود تا باز به گذشته بر گردید.
ناراحتی چه دلیلی دارد؟
واقعا ناراحتی چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ شاید برنامه تلویزیونی” چه کسی می خواهد میلونر شود” را دیده باشید. در این برنامه، اگر شرکت کنند بتواند به پانزده پرسش چند گزینه ای پاسخ بدهدف یک میلیون دلار جایزه می گیرد. برای این کار، شرکت کننده را روی یک صندلی می نشانند که به “صندلی داغ” معروف است و مسابقه را با یک پرسش صد دلاری آغاز می کنند.
پس از آن که شرکت کننده به پنج سوال پاسخ داد، آن وقت نوبت به پرسش های هزار دلاری می رسد. در اینجا از شرکت کننده پرسیده می شود که آیا مایل به ترک مسابقه هست، یا نه و به او گفته می شود که اگر در چنین مرحله ای نیز مسابقه را ترک کند، جوایزی به او تعلق خواهد گرفت.
از این به بعد، پرسش ها سخت تر می شود. پس از این که میزان جایزه ی شرکت کننده به سی ودو دلار رسید، باز از او سوال می شود که آیا مایل است در این مرحله، مسابقه را ترک کند و در چنین حالتی، آن سی ودو هزار دلار به او پرداخت خواهد شد.
بنابراین که با پاسخ دادن به پنج سوال ساده انجام می پذیرد و سطح هزار دلاری که با پاسخ دادن به پنج سوال ساده انجام می پذیرد و سطح سی دوهزار دلاری که شامل پنج پرسش مشکل است.منظور من از اشاره به این برنامه تلویزیونی و بیان جزییات آن، مطرح کردن دو سطحی است که شما باید به آن دست یابید تا به بالاترین سطح آگاهی، یعنی همان سطح” میلیون دلاری” برسید.
سطح هزار دلاری، همان سطحی است که می آموزید تا دست از سرزنش کردن خود و دیگران بردارید و اگر چنین کاری نکنید، بدون هیچ جایزه ای به خانه برخواهید گشت.دست بر داشتن از سرزنش ها و رها کردن آن، یعنی به خاطر مشکلی که گرفتار شده اید، دیگران را سرزنش نکنید و این و آن را مقصر ندانید. رها کردن سرزنش، یعنی آماده باشید که از ته دل بگویید:” نمی دانم چرا چنین احساسی دارم، چرا بیمار شده ام، چرا آسیب دیدم، یا چرا تصادف کردم؟”و در همان حال مشتاقانه و از ته دل می گویم که مسئلولیت کار یا اتفاقی را بر عهده می گیرید.
حداقل این فرصت نیز نصیب تان می شود که مسئولیت حل آن مشکل را نیز برگردن بگیرید، یا حداقل این که از آن اتفاق این که از آن اتفاق، درسی بیاموزید. اگر خود را مسئول بروز افتادن یا حادثه ای ناگوار بدانید که برای تان زخ داده، آن وقت می توانید علت آن را نیز بیابید و پیامی را برای شما در آن نهفته شده را نیز بیاموزید و از آن درس بگیرید. اما اگر فرد دیگری را مسئول آن اتفاق بدانید، آنگاه باید منتظر بمانید تا شرایط به خودی خود تغییر کند تا شما احساس بهتری پیدا کنید و همانطور که می دانید، تغییر یا حل مساله ای به خودی خود، تقریباٌ امکان پذیر نیست.
بنابراین در سطح پرسش های هزار دلاری، باید از سرزنش کردن دیگران دست بردارید و آن احساس را برای همیشه رها کنید، در غیر این صورت هیچ جایزه ای نصیب تان نخواهد شد و آنجا را دست خالی ترک خواهید کرد، بدون این که فرصت شرکت در سطح بالاتر را پیدا کنید.برای شرکت در سطح دوم، یعنی سی دو هزار دلاری، باید تمایل به گذراندن آزمون دیگری دشاته باشید و خودتان را برای آن کار آماده کنید که در واقع، سد نهایی برای رسیدن شما به جاسگاه برتر شکوفایی و آگاهی والاتر است که من نام آن را سطح معنوی یک میلیون دلاری می گذارم.
در این بخش باید مایل باشید تا تنها انرژی عشق، آرامش، شادی، سعادت، گذشت و مهربانی را در برابر هر آنچه که به شما می رسد، رائه دهید. این شروع گامی بلند است که در هر حال باید آن را طی کرد.
باید تنها محبت کنید
کسی به سما حرفی می زند که باب میل تان نیست، اما می توانید به جای این که ناراحت شوید، آن را نادیده بگیرید و با مهربانی جوابش را بدهید. به جای هر نوع برخوردی، مهربان باشید. شما مجبور نیستید هنگامی که دیگران درباره شما اشتباه می کنند شما نیز اشتباه کنید یا تصمیم به تلافی کردن بگیرید. شما این کار را به خاطر خودتان می کنید.یک ضرب المثل چینی می گوید:” اگر تصمیم به تلافی دارید، پس دو تا قبر حفر کنید.”
خشم، آدمی را نابود می کند، خشم، بیش از آن که به دیگران لطمه بزند، خودمان را اذیت می کند و برای رهایی از آن، باید آن گام بلند را بردارید تا به آن افرادی برسید که مفهوم آن را درک کرده اند وگرنه همراه آنهایی خواهید شد که مدت ها پیش، با پرسشی ساده از دور بازی خارج شده اند، بدون این که جایزه ای نصیب شان شود.جایزه ای نبرده اند، همواره دیگران را سرزنش می کنند.اول این که، باید سرزنش کردن را رها کنید. سپس بیاموزید که به جای خشمگین شدن، به دیگران محبت کنید.
این داستان، درباره یک استاد آگاهی است که همواره در برابر انتقادات فراوان، قضاوت ها، تمسخرها و طعنه زدن های دیگران، واکنشی مهربانانه و سرشار از عشق و آرامش داشت.روزی، یک از مریدانش از او پرسید که چگونه می تواند در برابر چنین تهمت ها و الفاظ نشایستی که نثارش می کنند، این همه آرام و مهربان باشد؟استاد در پاسخ او گفت:” اگر فردی به شما هدیه ای پیشنهاد کند اما شما آن را نپذیرید، آن وقت، هدیه به چه کسی تعلق دارد؟”
پاسخ آن، شما را به سوی ان گام بلند، هدایت می کند. از خودتان سوال کنید:” چرا خشمگین یا ناراحت کند که به فردی دیگر تعلق دارد؟”در این باره، کتابی نوشته شده به نام: آنچه درباره من می اندیشی، ربطی به من ندارد.
دنبال بهانه ای نباشید که خودتان را عذاب دهید
هنگامی که میزان آگاهی شما اندک است، وقت و انرژی زیادی صرف می کنید تا فرصت هایی را بیابید که به واسطه ی آنها ناراحت و خاطر شوید. بخشی از یک خبر تلویزیونی، یک رکورد اقتادی، بیگانه ای بی تربیت، یک اشتباه ساده و پیش پا افتاده، یک عطسه، ابری شدن آسمان، صاف شدن آسمان و خلاصه هر عاملی سبب ناراحتی شما می شود.
آنهایی که دنبال فرصتی می گردند که خودشان را عذاب دهند، هرگز نمی توانند آن گام بلندی را بپیمایند که حرفش را زدیم. این را بدانید که آنهاییی که این گام بلند را طی کرده اند، هرگز خود را درگیر چنین افکار پوچی نمی کنند و دنبال بهانه ای نمی گردند که با آن، خودشان را ناراحت کنند یا عذاب دهند.
تبدیل به انسانی شوید که هرگز و در هیچ شرایطی، از هیچ کس و هیچ چیز ناراحت نمی شود.اگر کسی با شما برخوردی می کند که باعث ناراحتی تان می شود و نمی توانید آنرا بپذیرید، احساس قلبی تان را بر زبان آوردید و بعد تلاش در رفع کردن آن داشته باشید و سپس رهایش کنید. بسیاری از مردم، خودخواهانه با چنین موضوع هایی برخورد می کنند و به هیچ صورتی حاضر به تغییر رفتارشان نیستند.
این نکته را فراموش کنید که همواره مایلید حق با شما باشد. چنین عبارتی می تواند از بسیاری از درگیری ها جلوگیری کند و به این ترتیب، عاملی برای ناراحتی شما نشود. حالا اگر حتی بتوانید حرف تان را ثابت کنید، اما باعث ناراحتی یا عصبانیت تان بشود، به نظر من، بهتر است که این کار را نکنید.
کافی است باورهای تان را کاملاٌ قبول و به آنها ایمان راسخ داشته باشید، آنگاه در خواهید یافت که باورها و رفتارهای دیگران، به هیچ عنوان نمی توانند باعث ناراحتی یا خشم شما شوند.ازده خاطر نشدن، یعنی کنترول احساسات تان، یعنی این که تصمیم بگیرید هنگامی که احساس می کنید شما را ناراحت کرده اند، یعنی داوری می کنید و اساس قضاوت تان، مشتی ابله، بی شعور، گستاخ، بی احساس، بی ملاحظه یا خود خواه برابر تان قرار گرفته اند و انگاه احساس می کنید که از دست آنها ناراحت و خشمگین شده اید در چنین حالتی، احساس می کنید که از رفتار آنها آزده خاطر یا خشمگین شده اید.
اما چیزی که ممکن است به آن توجه نکرده باشید، این است که یا داوری درباره دیگران و توصیف آنها، در واقع درباره ی خودتان قضاوت و خودتان را توصیف کرده اید، زیرا نیاز دارید که در مورد دیگران داوری کنید.درست همانطور که هیچ کی نمی تواند با داوری خودش، شما را توصیف کند، شما نیز حق ندارید در مورد دیگران داوری و آنها را توصیف کنید. اگر دست از داوری کردن بردارید و تنها یک تماشاچی باشید، آنگاه مفهوم آن آرامش درونی را که صحبتش را می کنم، درک خواهید کرد.
به آرامش درون که برسید، در می یابید که چگونه از انرژی های منفی خشم و رنجش رها می شوید و می توانید با خشنودی تمام زندگی کنید و مهم این است که متوجه می شوید که چگونه دیگران به طرف شما جلب خواهند شد.آن که آرامش دارد، انرژی دوستی و صلح را نیز جذب می کند و برای این که به صلح و آرامش درون دست یابید، باید ابتدا افراد را بشناسید.خشمگین شدن، سبب می شود خدا را از زندگی تان بیرون برود. در چنین حالتی، شما آزرده خاطر و خشمگین باقی خواهید ماند.
دلخور یا آزرده خاطر نشدن، یعنی دور کردن عبارتی شبیه این جملات، از ذهن:” کاش تو مثل من بودی. آن وقت دیگر هیچ غصه ای نداشتم،” هر کس یک جور است. شما یک جور رفتار دارید، اطرافیان تان، جور دیگری. پس چرا انتظار دارید همه طوری رفتار کنند که شما میخواهید؟ چنین چیزی امکان ندارد.خود درون شما انتظار دارد که دنیا و تمام موجوداتش همان طوری باشند که شما می خواهید. اما خود برتر شما، تنها آرامش می خواهد. دنیا را به همان صورتی که هست، می بیند، نه آن طور که خود درون شما می خواهد که باشید.
هنگامی که پاسخ نفرت را با نفرت می دهید، شما نیز بخشی از آن نفرت مساله ساز خواهید شد، نه جزیی از آن راه حل که تنها مهربانی است. مهربانی، آزردگی خاطر نمی شناسد و به آسانی گذشت می کند. گذشت و مهربانی، سبب می شود تا برای به دست آوردن چیزی تلاش کنید که واقعاٌ خواهان آن هستید، نه برای آنچه که با آن مخالفید.
کسی که مخالف احساس تنفر و تجاوز است و با همین احساسات با آن می جنگد، چیزی جز نفرت برایش باقی نمی ماند. اما آن که محبت و مهربانی را می خواهد، با همین احساسات با هر نوع تجاوز و احساس نفرتی برخورد می کند و در نتیجه آن نفرت را از بین می برد. از مادر ترزا درخواست کردند که علیه جنگ ویتنام راهپیمایی کند. او پاسخ داد:” نه. این کار را نمی کنم. اما اگر تصمیم گرفتید برای صلح راهپیمایی کنید، من حتماٌ می آیم.”
کلام آخر درباره گذشت و آزردگی
همه ی کارهای معنویی بر اساس گذشت پایه گذاری شده است. تمام پیامبران الهی، پیروان خود را به گذشت و بخشش در هر شرایطی سفارش کرده و از مریدان خود خواسته اند که حتی دشمان شان را هم ببخشند و این بهترین کاری است که می توانید برای پاک کردن انرژی های منفی از وجودتان انجام دهید.
تمام آن کسانی را ببخشید که زمانی شما را ناراحت کرده اند، به شما خیانت کرده یا فریب تان داده اند. آنهایی را ببخشید ک حرف های ناپسند و ناروایی نثارتان کردند. این را درک کنید که ناراحتی شما از آنها، تنها یک فکر است که هرگز تنهای تان نمی گذارد. چنین افکاری فقط روحیه تان را خراب می کند و اگر بتوانید آنها را رها کنید، بدون شک به آرامش بیشتری دست می یابید.
به دو دلیل باید ببخشید و گذشت کنید. اول به این دلیل که می خواهید به دیگران بفهمانید که دیگر تصمیم ندارید با آنها دشمنی بورزید. دوم این که می خواهید خود را از این انرژی مخرب رها کنید. خشم به زهری می ماند که در رگ های شما در جریان است که می تواند کاملاٌ مهلک باشد.
این موضوع چقدر برایتان جالب بود؟
با انتخاب ستاره، امتیاز را ثبت کنید
میانگین امتیاز ۵ / ۵. تعداد رای: ۳
اولین نفری باشید که امتیاز میدهد.
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عجب نکته هایی درونش بود، تشکر از شما
با سلام
شما بسیار لطف دارید